jane

غرق رویا
نگاه

 با هم راه میرویم، به گلبرگ گل نگاه میکنم
سویت بر میگردم و دنبال صدا میکنم
گویی زمین خشک است ، سرد است
تو با من باشی زمین را آسمان میکنم
دست هایت... میگیرم و قدم قدم جلو میرویم
با تو میخندم و برای ماندنت خدا خدا میکنم
تلخ است دور شدنت از قلب من، تلخ است
با تمام وجود تیمار عشقمان را دعا میکنم
آسمان شب بی چشم تو نوری ندارد
تو بمان در دنیایم تنها تورا خدا میکنم
زیباست و لطیف است صدای خویشتنم
چون در دل و یاد تنها تورا صدا میکنم
سالها رفت و روزها مرد و من ماندم
تصویر خاطره هایمان را نگاه نگاه میکنم
اگرچه رفتی و گمان تو بود که من
با رفتنت با عشقمان وداع میکنم
من ماندم و در و دیوار خانه را ز نو ساختم
میمانم و زندگانی را وقف وفا میکنم

                                         jane              

+نوشته شده در جمعه 4 / 10 / 1392برچسب:,ساعت13:22توسط jane |