زندگی مثل یه نقاشیه خدا طرحشو کشیده حالا نوبت توست که رنگش کنی..گاهی اوقات اونقدر رنگ تو خوراکی هاست که آدم دیوونه میشههههههههههه خدا................این شیرینی ها رو از ما نگیر.
یادش به خیر آنقدر بی پروا به دنبال ماه آسمان در حیاط کوچک خانه میدویدم تا از ماه جلو بزنم ، حتی گاهی زمین میخوردم اما هر بار قوی تر از جا بلند میشدم ، چون یک هدف داشتم : رسیدن به ماه. غافل از آنکه حقه ی کوچک خدا بود که ماه سریعتر از من بدود . بار ها تلاش کردم به امید آنکه در زمان استراحت ماه از او جلو بزنم ولی ماه همیشه بیدار بود. حتی وقتی که خواب بود ، من او را به چشم نمی دیدم و در نتیجه مسابقه ای نبود که من در آن برنده باشم. یکی از آرزو های کودکی رسیدن به ماه بود که تا زمان پیری ادامه دارد ولی امید وارم حداقل لحظه ی وصال، از ماه جلو بزنم.
امضا : بنده ی کوچکت که همیشه امیدوار است.