سقوط

jane

غرق رویا
سقوط

چشمامو میبندمو و دستامو باز میکنم و خودمو به سمت جلو پرتاب میکنم. با تمام وجود جیغ میکشم. آره این خود هیجانه، اینه ترس و اضطراب. اما نمیدونم این فریاد ها از شدت هیجان یا ترس . اما انگار چیزی فراتر از اونه. وای این آسمون چه قدر قشنگه. کاش میتونستم تو همین آسمون زندگی کنم و دیگه روی زمین نرم.دیگه بهتره رو کارم تمرکز کنم. قرار بود وقتی میپرم همه احساسم رو مثل ترس و وهیجان و .. از یاد ببرم ولی مگه میشد؟ بهم گفته بودن نزدیک زمین که شدی دشتگیره رو بکش تا چترت کامل باز بشه. اما زمین پیدا نبود. نکنه یه وقت مثل فیلما یادم بره و محکم بخورم زمین و ..نه نه. راستی پس بقییه گروه کجان ؟چرا پیداشون نمیشه؟ دیگه کم کم دارم میترسم.این افکارو میدزدمو و میبرم تو یکی از چاله های مغزم قایم میکنم. پس این زمین کوش؟ خشته شدم دیگه. آهان دیدمش.با دیدن زمین به اون نزدیکی اونقدر خوشحال شدم که به آرزوی چند دقیقه پیش برای زندگی تو آسمون میخندم. هورااااااااااااا.وایسا ببینم به اون نزدیکی؟وای چچچچچچچچچتتتتتتتتتترررررر. به موقع دست به کار میشم و چتری زیبا و قرمز رنگ در آسمان پدیدار میشه. این اولین باره که دارم چترو کنترل میکنم. باد تندی چترو به سمت دیگه ای هدایت میکنه.با تمام قدرت میخوام چترو کنترل کنم ولی نمیشه. از پشت محکم به یه کوه برخورد میکنم. چترم پاره شد. با تمام سرعت به سمت پایین سقوط میکنم. دیگه نمیتونم زیر پامو درست ببینم چترم به درختی گیر میکنه و از درخت آویزون شدم. به پایین پام نگاه میکنم و میبینم فاصله زیادی با زمین ندارم. پس کمربندمو باز میکنم و خودمو از شر چتر خلاص میکنم. با زمین پر از علف برخورد میکنم . دست چپم بد جوری درد میکنه و نمیتونم تکونش بدم. کش موهام پاره شده و موهای بلندم توی صورتم پخش شده . لباسام هم همه کثیف و خاکی شدن. از جام بلند میشم و اول به آسمون نگاه میکنم . انگار میخواد بارون بیاد..به اطراف نگاه میکنم و با صدای بلند که بیشتر شبیه جیغه میگم : این جا دیگه کجاست؟........................

Parachute Jumping



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:,ساعت15:36توسط jane |